حوض ماهی !!
خداوندا ٬
این سطل کوچک را پر از دریاها کن ٫
و مرا ، گِل وجودم را خراب کن .
دوباره بساز !
این بار گونه ای دیگر بساز ..
بگو آب فراوان آورند، خشت وجود من زیاد آب می برد!!
نا مرغوب است خاک من :.
خداوندا ، این بار بگو گِل وجودم را دوباره بسازند .
بگو خوب لگد مالم کنند !!
آن تکه سنگ سیاه چیست میان سینه ام ؟
بگو بیرونش آورند ، بشویندش !!
فرشته ها ناله می کنند ، پاک نمی شود .:
خداوندا دستور ده .. دلی دیگر برایم بسازند!!
از جنس شیشه باشد ..
دلی بسازند و میانِ حیاطش حوضی بسازند...
میان حوض ِ دلم را آبی رنگ کنند .. رنگ آسمانش کنند.:
می خواهم ماهی قرمزی بخرم و میان حوض بیاندازمش و او برقصد و من تماشایش کنم !!
بگو اینبار دیوار های دلم را بلند تر بسازند ...
تا دلم دیگر اینگونه ، از هجوم تنفر ها و محبت ها ویران نشود .:
خدواندا .. این بار مرا از نو بساز .. نامی دیگر بر من گذار ..
خداوندا .. بگو به تابلوی صورتم دست نزنند ..
همین هم خوب است .. تو برایم ساختی !!
بگو ..
این بار فرشتگانت .. در سینه ام گل سرخی بکارند :.
و با شبنم ِ ... سیرابش کنند !!
بگو خداوندا .. دفتر سیاه و خط خطی .. کردارم را پاره کنند...
دفتر تازه ای فراهم آورند .. بگو بر ابتدای آن بنویسند :
:: کنار نزنید آن دیوار پنجره ها را می ترسم !!
من از روشنی این تنهایی می رنجم :.
من در این تاریکی روشنم .. ::
خدایا یادم نبود بگویم ..
خوشحالم از اینکه ، رز صورتی حیاط هنوز زنده است ::.
خدایا یه دوست که من اصلا" ندیدمش و اصلا" نمی شناسم !!
چند روزی هست که پدرش .. اومده پیش تو ..
مراقبش باش .. که غصه نخوره !!
خدایا .. یه دوست از دستم دلخوره ... من دارم دنبالش میگردم ..
و هنوز هم شرمنده ام !!
بگو منو ببخشه !!
خدایا .. یه دوست میان دل و منطق اسیر شده !!
بهترین رو براش رقم بزن ..
و ..
همین ..
مردی از جنس ...